معنی فارسی globalizing

B2

جهانی‌سازی به فرایندهایی اطلاق می‌شود که در آن تعاملات جهانی افزایش یافته و مرزهای تجاری و فرهنگی کمرنگ‌تر می‌شوند.

Causing to become global; making globally interdependent.

verb
معنی(verb):

To make something global in scope

example
معنی(example):

روندهای جهانی‌شدن در حال تغییر ساختار اقتصاد ما هستند.

مثال:

Globalizing trends are reshaping our economy.

معنی(example):

فرایند جهانی‌شدن تبعات مختلفی دارد.

مثال:

The process of globalizing has various implications.

معنی فارسی کلمه globalizing

: معنی globalizing به فارسی

جهانی‌سازی به فرایندهایی اطلاق می‌شود که در آن تعاملات جهانی افزایش یافته و مرزهای تجاری و فرهنگی کمرنگ‌تر می‌شوند.