معنی فارسی gloommonger
B2شخصی که غالباً ناراحتی و ناامیدی را پخش میکند.
A person who spreads gloom or pessimism.
- NOUN
example
معنی(example):
پس از انتقاد از همه چیز، او به عنوان مبلغان ناامیدی شناخته شد.
مثال:
He was labeled a gloommonger after criticizing everything.
معنی(example):
داشتن این صفت باعث میشود که نتوانید از زندگی لذت ببرید.
مثال:
Being a gloommonger makes it hard to enjoy life.
معنی فارسی کلمه gloommonger
:
شخصی که غالباً ناراحتی و ناامیدی را پخش میکند.