معنی فارسی glossal

B1

گلاسال، مربوط به زبان یا نواحی زبانی.

Relating to the tongue.

adjective
معنی(adjective):

Of, or relating to the tongue.

example
معنی(example):

نواحی گلاسال دهان برای گفتار مهم است.

مثال:

The glossal area of the mouth is important for speech.

معنی(example):

یادگیری درباره ساختارهای گلاسال می‌تواند به درک آناتومی کمک کند.

مثال:

Learning about glossal structures can help in understanding anatomy.

معنی فارسی کلمه glossal

: معنی glossal به فارسی

گلاسال، مربوط به زبان یا نواحی زبانی.