معنی فارسی glossily
B1به شکلی براق و درخشان، معمولاً برای توصیف ظاهر چیزی استفاده میشود.
In a shiny or lustrous manner; often used to describe an appealing surface or presentation.
- ADVERB
example
معنی(example):
این کاغذ با کیفیت براق چاپ شده بود و تصاویر را زندهتر نشان میداد.
مثال:
The paper was glossily printed, making the images vivid.
معنی(example):
او رویداد را به شکلی براق توصیف کرد تا شرکتکنندگان بیشتری را جذب کند.
مثال:
He described the event glossily to attract more attendees.
معنی فارسی کلمه glossily
:
به شکلی براق و درخشان، معمولاً برای توصیف ظاهر چیزی استفاده میشود.