معنی فارسی glossolalist
B1شخصی که به گلسولالی در بیان خود متکی است.
An individual who frequently engages in glossolalia as part of their expression.
- NOUN
example
معنی(example):
یک گلاسولالیست ممکن است خود را به شیوهای زبانی منحصر به فرد بیان کند.
مثال:
A glossolalist might express themselves in a unique linguistic manner.
معنی(example):
جامعه چندین گلاسولالیست را که سبکهای منحصر به فردی دارند شناسایی میکند.
مثال:
The community recognizes several glossolalists who have unique styles.
معنی فارسی کلمه glossolalist
:
شخصی که به گلسولالی در بیان خود متکی است.