معنی فارسی gluneamie

B1

حالت غم و اندوه که احساس ناراحتی و دل‌تنگی را به همراه دارد.

A sense of gloom or melancholy.

example
معنی(example):

غمگینی بچه در جشن تولد مشهود بود.

مثال:

The child’s gluneamie was evident at the birthday party.

معنی(example):

غمگینی او مثل سایه‌ای بر اتاق افتاد.

مثال:

Her gluneamie fell over the room like a shadow.

معنی فارسی کلمه gluneamie

:

حالت غم و اندوه که احساس ناراحتی و دل‌تنگی را به همراه دارد.