معنی فارسی glutoid

B1

شکل و سایز چیزی که به خاطر آن شناسایی می‌شود، به‌خصوص وقتی که به اشیاء و فرم‌ها اشاره می‌کند.

A shape or form specifically characterized by a certain appearance, particularly in reference to objects.

example
معنی(example):

شکل گلیتوی به او یادآوری کرد که اشیاء در موزه هستند.

مثال:

The glutoid shape reminded her of the objects in the museum.

معنی(example):

در کلاس هنر، ما یاد گرفتیم تا اشکال گلیتوی بسازیم.

مثال:

In the art class, we learned to create glutoid figures.

معنی فارسی کلمه glutoid

:

شکل و سایز چیزی که به خاطر آن شناسایی می‌شود، به‌خصوص وقتی که به اشیاء و فرم‌ها اشاره می‌کند.