معنی فارسی glutter

B1

فرایند و فعالیت تزیینی که با استفاده از زرق و برق انجام می‌شود.

The act of decorating something with glimmering or sparkling materials.

example
معنی(example):

نانوا تصمیم گرفت که کاپ‌کیک‌ها را با دانه‌های رنگارنگ زینت بخشد.

مثال:

The baker decided to glitter the cupcakes with sprinkles.

معنی(example):

در طول جشن، اتاق پر از زرق و برق بود.

مثال:

During the celebration, the room was full of glitter.

معنی فارسی کلمه glutter

:

فرایند و فعالیت تزیینی که با استفاده از زرق و برق انجام می‌شود.