معنی فارسی gluttonised
B1زیاد خوردن، به ویژه به طریقی که به نظر میرسد غیرقابل کنترل باشد.
To eat excessively or greedily.
- verb
verb
معنی(verb):
To eat an excessive amount, or voraciously.
example
معنی(example):
آنها شب گذشته تمام غذا را در مهمانی زیاد خوردند.
مثال:
They gluttonised all the food at the party last night.
معنی(example):
پس از ماراتن، او برای بازگشت انرژیاش زیاد خورد.
مثال:
After the marathon, he gluttonised to regain his energy.
معنی فارسی کلمه gluttonised
:
زیاد خوردن، به ویژه به طریقی که به نظر میرسد غیرقابل کنترل باشد.