معنی فارسی gnomed
B1gnomed به معنای مربوط به گنومها یا شبیه آنها.
Relating to or resembling gnomes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
باغ پر از مجسمههای گنوم بود.
مثال:
The garden was filled with gnomed figures.
معنی(example):
او یک مجسمه گنوم را در اتاق نشیمن خود به نمایش گذاشت.
مثال:
He displayed a gnomed statue in his living room.
معنی فارسی کلمه gnomed
:gnomed به معنای مربوط به گنومها یا شبیه آنها.