معنی فارسی gnow
B2گنو به معنای درک درونی و شهودی اطلاعات است.
To know something instinctively or through intuition.
- VERB
example
معنی(example):
گنو به معنای دانستن چیزی به طور شهودی است.
مثال:
Gnow means to know something intuitively.
معنی(example):
گنوا کردن به معنای درک کردن بدون نیاز به تفکر عمیق است.
مثال:
To gnow is to understand without needing to think deeply.
معنی فارسی کلمه gnow
:
گنو به معنای درک درونی و شهودی اطلاعات است.