معنی فارسی go begging

B2

به نیاز به درخواست کمک از دیگران اشاره دارد، معمولاً به این معنا که چیزی به شدت لازم است.

To become so bad that no one wants it; to be in a state of desperation.

verb
معنی(verb):

To be available but wasted, unused, or not actualized.

example
معنی(example):

او دیگر نمی‌تواند برای کمک به سراغ دیگران برود.

مثال:

He won't be able to go begging for help anymore.

معنی(example):

اگر این را درست نکنیم، ممکن است به دردسر بیفتد.

مثال:

If we don’t fix this, it might go begging.

معنی فارسی کلمه go begging

: معنی go begging به فارسی

به نیاز به درخواست کمک از دیگران اشاره دارد، معمولاً به این معنا که چیزی به شدت لازم است.