معنی فارسی go bung
B1به معنای خراب شدن یا به هم خوردن است.
To break down or cease to function properly.
- VERB
example
معنی(example):
اگر آن ماشین قدیمی را تعمیر نکنی، خراب خواهد شد.
مثال:
If you don't fix that old car, it will go bung.
معنی(example):
اگر سیستم را بهطور منظم بهروز نکنیم، احتمالاً خراب میشود.
مثال:
The system might go bung if we don't update it regularly.
معنی فارسی کلمه go bung
:
به معنای خراب شدن یا به هم خوردن است.