معنی فارسی go so far as to do something
B2به معنای انجام کاری تا حدی است که ممکن است غیرمعمول یا افراطی باشد.
To take an action to an extreme degree.
- IDIOM
example
معنی(example):
او تا جایی پیش میرود که اگر لازم باشد دروغ بگوید.
مثال:
He will go so far as to lie if necessary.
معنی(example):
او تا جایی پیش میرود که برای باورهایش شغلش را ترک کند.
مثال:
She would go so far as to quit her job for her beliefs.
معنی فارسی کلمه go so far as to do something
:
به معنای انجام کاری تا حدی است که ممکن است غیرمعمول یا افراطی باشد.