معنی فارسی go to earth
B1به زمین رفتن، در مطلبی درباره ساختمان هوافضا یا سفر به فضا.
To descend towards the planet Earth from space.
- VERB
example
معنی(example):
ماهواره در مدار خود به زمین میرود.
مثال:
The satellite will go to earth in its orbit.
معنی(example):
بعد از یک سفر طولانی، بالاخره به زمین میرسیم.
مثال:
After a long journey, we finally go to earth.
معنی فارسی کلمه go to earth
:
به زمین رفتن، در مطلبی درباره ساختمان هوافضا یا سفر به فضا.