معنی فارسی go walkabout

B2

در فرهنگ استرالیایی، به معنای گشت‌زنی بدون هدف یا برنامه‌ریزی است.

To wander around aimlessly in a particular area.

verb
معنی(verb):

(of an object) To go missing from its usual place; to be lost or stolen.

مثال:

The paper shredder seems to have gone walkabout.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت در شهر به گردش برود.

مثال:

He decided to go walkabout in the city.

معنی(example):

این عادی است که هنرمندان برای الهام به گردش بروند.

مثال:

It's common for artists to go walkabout for inspiration.

معنی فارسی کلمه go walkabout

: معنی go walkabout به فارسی

در فرهنگ استرالیایی، به معنای گشت‌زنی بدون هدف یا برنامه‌ریزی است.