معنی فارسی go-with-the-flow
B1عادت به پذیرش اوضاع و نپرسیدن از اینکه به کجا میروید، فقط به سادگی با شرایط پیش بروید.
To accept a situation as it is and not try to change it, instead adapting to what happens.
- IDIOM
example
معنی(example):
گاهی بهترین کار این است که فقط با جریان پیش بروید و ببینید زندگی شما را به کجا میبرد.
مثال:
Sometimes it's best to just go with the flow and see where life takes you.
معنی(example):
در جشنواره، ما تصمیم گرفتیم که با جریان پیش برویم و از هر فعالیتی که در دسترس بود لذت ببریم.
مثال:
At the festival, we decided to go with the flow and enjoy whatever activities were available.
معنی فارسی کلمه go-with-the-flow
:
عادت به پذیرش اوضاع و نپرسیدن از اینکه به کجا میروید، فقط به سادگی با شرایط پیش بروید.