معنی فارسی goaled
B1زمانی که بازیکن زحمت میکشد و موفق به گلزنی یا دستیابی به هدفی میشود.
To successfully score a goal or achieve a specific target in a game.
- VERB
example
معنی(example):
او در طول مسابقه چندین بار موفق به گلزنی شد.
مثال:
She successfully goaled several times during the match.
معنی(example):
تلاشهای تیم با گلزنی در نهایت پاداش داده شد.
مثال:
The team's efforts were rewarded when they finally goaled.
معنی فارسی کلمه goaled
:
زمانی که بازیکن زحمت میکشد و موفق به گلزنی یا دستیابی به هدفی میشود.