معنی فارسی god-damned

B1

خدایی لعنتی، برای توصیف چیزی که باعث نارضایتی یا ناامیدی شده است، استفاده می‌شود.

An expression of frustration or annoyance, often used to criticize something or someone.

example
معنی(example):

نمی‌توانم باور کنم که آن ماشین لعنتی دوباره خراب شد.

مثال:

I can't believe that god-damned car broke down again.

معنی(example):

او همیشه از آن شغل لعنتی شکایت می‌کند.

مثال:

He's always complaining about that god-damned job.

معنی فارسی کلمه god-damned

: معنی god-damned به فارسی

خدایی لعنتی، برای توصیف چیزی که باعث نارضایتی یا ناامیدی شده است، استفاده می‌شود.