معنی فارسی goddamnedest
B1گوددامندست، صفتی برای توصیف چیزی که عجیبی یا غیرمعمولی است.
A superlative term indicating something extremely absurd or unusual.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این عجیبترین چیزی بود که تاکنون دیدهام.
مثال:
That was the goddamnedest thing I've ever seen.
معنی(example):
او عجیبترین طرز برخورد را در دفتر کار دارد.
مثال:
He has the goddamnedest attitude in the office.
معنی فارسی کلمه goddamnedest
:گوددامندست، صفتی برای توصیف چیزی که عجیبی یا غیرمعمولی است.