معنی فارسی goitered

B1

گواتر به وضعیتی اطلاق می‌شود که غده تیروئید بزرگ شده و در ناحیه گردن مشخص می‌شود.

Describing the physical characteristic of having a goiter.

example
معنی(example):

او ظاهری با گواتر داشت که دکترش را نگران کرد.

مثال:

He had a goitered appearance that concerned his doctor.

معنی(example):

شرایط گواتر در گردن او قابل مشاهده بود.

مثال:

The goitered condition was noticeable in his neck.

معنی فارسی کلمه goitered

:

گواتر به وضعیتی اطلاق می‌شود که غده تیروئید بزرگ شده و در ناحیه گردن مشخص می‌شود.