معنی فارسی goldenly
B1به صورت طلایی، به شیوهای که ویژگیهای درخشان و زیبا را به نمایش میگذارد.
In a manner that resembles gold or has a golden quality.
- ADVERB
example
معنی(example):
خورشید به طور طلایی بر فراز افق درخشید.
مثال:
The sun was shining goldenly over the horizon.
معنی(example):
تزئینات به صورت طلایی برای جشن مرتب شده بودند.
مثال:
The decorations were arranged goldenly for the celebration.
معنی فارسی کلمه goldenly
:به صورت طلایی، به شیوهای که ویژگیهای درخشان و زیبا را به نمایش میگذارد.