معنی فارسی goldentop

B1

بخشی که در بالای یک شیء استفاده شده و از طلای با کیفیت تشکیل شده است.

The upper part of an object that is gold, often used to signify richness.

example
معنی(example):

سر طلایی جایزه به طور درخشانی می‌درخشید.

مثال:

The goldentop of the trophy shone brightly.

معنی(example):

او در مراسم رسمی یک کلاه سر طلایی پوشیده بود.

مثال:

He wore a goldentop hat to the formal event.

معنی فارسی کلمه goldentop

:

بخشی که در بالای یک شیء استفاده شده و از طلای با کیفیت تشکیل شده است.