معنی فارسی good cop bad cop

B2

یک روش بازجویی است که در آن یک نفر نقش پلیس خوب و دیگری نقش پلیس بد را به عهده می‌گیرد تا فرد را به اعتراف وادار کند.

A police interrogation tactic where one officer is the 'good cop' and the other is the 'bad cop' to manipulate a suspect.

example
معنی(example):

آنها از تاکتیک خوب‌پلیس بد-پلیس برای گرفتن اعتراف استفاده کردند.

مثال:

They used the good cop, bad cop tactic to get a confession.

معنی(example):

در فیلم، یک شخصیت نقش پلیس خوب و دیگری نقش پلیس بد را بازی کرد.

مثال:

In the movie, one character played the good cop and the other played the bad cop.

معنی فارسی کلمه good cop bad cop

: معنی good cop bad cop به فارسی

یک روش بازجویی است که در آن یک نفر نقش پلیس خوب و دیگری نقش پلیس بد را به عهده می‌گیرد تا فرد را به اعتراف وادار کند.