معنی فارسی good money
B1پولی که خیلی خوب و بالاتر از حد متوسط باشد.
A substantial or satisfactory amount of money.
- noun
noun
معنی(noun):
A lot of money.
example
معنی(example):
او در شغلش پول خوبی درمیآورد.
مثال:
He earns good money at his job.
معنی(example):
سرمایهگذاری عاقلانه میتواند به پول خوبی منجر شود.
مثال:
Investing wisely can lead to good money.
معنی فارسی کلمه good money
:
پولی که خیلی خوب و بالاتر از حد متوسط باشد.