معنی فارسی goodwife
B1همسر خوب، اشاره به زنی که در حمایت از خانواده و حفظ منزلۀ آن فعالیتهای مثبت انجام میدهد.
A woman who is considered to manage her household and family well
- noun
noun
معنی(noun):
A female head of a household.
معنی(noun):
A title of respect for a woman.
مثال:
Goodwife Hopkins
example
معنی(example):
او به عنوان یک همسر خوب در جامعهاش شناخته میشود.
مثال:
She is known as a goodwife in her community.
معنی(example):
یک همسر خوب از خانوادهاش حمایت میکند و به خوبی خانه را اداره میکند.
مثال:
A goodwife supports her family and manages the household well.
معنی فارسی کلمه goodwife
:
همسر خوب، اشاره به زنی که در حمایت از خانواده و حفظ منزلۀ آن فعالیتهای مثبت انجام میدهد.