معنی فارسی gorbing

B1

عمل گوربیدن، بازی و سرگرمی با اشیاء گرد.

The act of playing or engaging with spherical objects.

example
معنی(example):

گوربیدن در میدان برای بچه‌ها سرگرم‌کننده بود.

مثال:

Gorbing around the field was fun for the kids.

معنی(example):

آنها از گوربیدن در آفتاب در روز تعطیلی خود لذت می‌بردند.

مثال:

They enjoyed gorbing in the sun on their day off.

معنی فارسی کلمه gorbing

: معنی gorbing به فارسی

عمل گوربیدن، بازی و سرگرمی با اشیاء گرد.