معنی فارسی gorily
B2گوری، به طور خاص به توصیف خشونت یا صحنههای دلخراش اشاره دارد.
In a manner that is disturbing or graphic, typically involving violence.
- ADVERB
example
معنی(example):
رمان نبرد را به گونهای گوری توصیف کرد و واقعیتهای سخت جنگ را نشان داد.
مثال:
The novel described the battle gorily, showcasing the harsh realities of war.
معنی(example):
او وقایع فیلم ترسناک را به شیوهای گوری تشریح کرد.
مثال:
He gorily detailed the events of the horror movie.
معنی فارسی کلمه gorily
:گوری، به طور خاص به توصیف خشونت یا صحنههای دلخراش اشاره دارد.