معنی فارسی gossamered

B2

گوسامرد به وصف حالت سبک و شفاف یک جنس اشاره دارد که مانند تار عنکبوت دارای نازکی و ظرافت است.

Describing something that is light, delicate, and sheer, often used for fabrics.

example
معنی(example):

پارچه گوسامرد به آرامی در نسیم شناور بود.

مثال:

The gossamered fabric floated lightly in the breeze.

معنی(example):

او در عروسی یک حجاب گوسامرد پوشیده بود.

مثال:

She wore a gossamered veil at the wedding.

معنی فارسی کلمه gossamered

: معنی gossamered به فارسی

گوسامرد به وصف حالت سبک و شفاف یک جنس اشاره دارد که مانند تار عنکبوت دارای نازکی و ظرافت است.