معنی فارسی gossipy

B1

خصوصیتی که به معنای پخش کردن اخبار و شایعات درباره دیگران است.

Characterized by a tendency to share rumors or talk about other people's private matters.

adjective
معنی(adjective):

Prone to gossip.

example
معنی(example):

او خیلی شایعه‌ساز است و دوست دارد داستان‌های دیگران را به اشتراک بگذارد.

مثال:

She is very gossipy and loves to share stories about others.

معنی(example):

گاهی اوقات، مردم طبیعت شایعه‌ساز او را آزاردهنده می‌یابند.

مثال:

People find her gossipy nature annoying sometimes.

معنی فارسی کلمه gossipy

: معنی gossipy به فارسی

خصوصیتی که به معنای پخش کردن اخبار و شایعات درباره دیگران است.