معنی فارسی gougingly
B1به صورت غیرمنصفانه و با قیمتهای بسیار بالا.
In a manner that involves price gouging; excessively high.
- ADVERB
example
معنی(example):
قیمتها در طول رویداد به طرز غیرمنصفانهای بالا بود.
مثال:
The prices were gougingly high during the event.
معنی(example):
احساس میکردیم غیرمنصفانه است که آنها اینقدر هزینه میگیرند.
مثال:
It felt gougingly unfair that they charged so much.
معنی فارسی کلمه gougingly
:
به صورت غیرمنصفانه و با قیمتهای بسیار بالا.