معنی فارسی governing bodies
B2نهادها یا گروههایی که مسئولیت رهبری یا مدیریت یک سازمان یا سیستم را دارند.
Official organizations that manage or control activities within a system.
- NOUN
example
معنی(example):
بدنهای حاکم سازمان تصمیمات مهمی میگیرند.
مثال:
The governing bodies of the organization make important decisions.
معنی(example):
بدنهای حاکم بر مقررات نظارت میکنند و اطمینان حاصل میکنند که رعایت شوند.
مثال:
Governing bodies oversee the regulations and ensure compliance.
معنی فارسی کلمه governing bodies
:
نهادها یا گروههایی که مسئولیت رهبری یا مدیریت یک سازمان یا سیستم را دارند.