معنی فارسی grace periods

B1

دوره‌های زمانی که امکان تأخیر در عمل یا تأمین مالی وجود دارد بدون اینکه موجب عواقب رساندن شود.

Multiple intervals of time granted for delaying action or payment without repercussions.

noun
معنی(noun):

A length of time during which rules or penalties do not take effect or are withheld.

مثال:

The fees begin to accrue after a one-month grace period.

example
معنی(example):

بسیاری از وام‌ها با یک دوره لطف قبل از شروع بازپرداخت روبه‌رو هستند.

مثال:

Many loans come with a grace period before repayment starts.

معنی(example):

خدمات مختلف ممکن است دوره‌های لطف متفاوتی برای هزینه‌های دیرکرد داشته باشند.

مثال:

Different services may have varying grace periods for late fees.

معنی فارسی کلمه grace periods

: معنی grace periods به فارسی

دوره‌های زمانی که امکان تأخیر در عمل یا تأمین مالی وجود دارد بدون اینکه موجب عواقب رساندن شود.