معنی فارسی grad.
B1کلمهای که به فارغالتحصیلی اشاره دارد.
Short for graduate, someone who has completed a degree.
- NOUN
example
معنی(example):
او سال گذشته مدرک فوق لیسانس خود را دریافت کرد.
مثال:
She received her grad. degree last year.
معنی(example):
پس از فارغالتحصیلی، او در یک شرکت فناوری مشغول کار شد.
مثال:
After grad., he started working at a tech company.
معنی فارسی کلمه grad.
:
کلمهای که به فارغالتحصیلی اشاره دارد.