معنی فارسی grammatolatry
C1پرستش و احترام بیش از حد به قواعد گرامری.
Excessive reverence or adherence to grammatical rules.
- NOUN
example
معنی(example):
برخی از محققان گراماتولاتر را به خاطر سختگیری زیاد انتقاد میکنند.
مثال:
Some scholars criticize grammatalatry as overly rigid.
معنی(example):
گراماتولاتر میتواند خلاقیت در نویسندگی را محدود کند.
مثال:
Grammatolatry can stifle creativity in writing.
معنی فارسی کلمه grammatolatry
:
پرستش و احترام بیش از حد به قواعد گرامری.