معنی فارسی grand inquisitor
C2بازپرسی بزرگ، مقام یا فردی با قدرت زیاد برای تحقیق و بررسی، عمدتاً در دورانهای تاریخی.
A high-ranking official responsible for investigating and questioning.
- NOUN
example
معنی(example):
بازپرسی بزرگ قدرت داشت تا از هر کسی سوال کند.
مثال:
The grand inquisitor had the power to question anyone.
معنی(example):
او در جلسه مانند بازپرسی بزرگ رفتار کرد و سوالات سختی پرسید.
مثال:
He acted like a grand inquisitor in the meeting, asking tough questions.
معنی فارسی کلمه grand inquisitor
:
بازپرسی بزرگ، مقام یا فردی با قدرت زیاد برای تحقیق و بررسی، عمدتاً در دورانهای تاریخی.