معنی فارسی granda
A2پدربزرگ به معنای پدر مادر یا پدر پدر است.
A colloquial term for grandfather.
- noun
noun
معنی(noun):
Grandfather
example
معنی(example):
پدربزرگ من بهترین داستانها را میگوید!
مثال:
My granda tells the best stories!
معنی(example):
من عاشق گذراندن وقت با پدربزرگم هستم.
مثال:
I love spending time with my granda.
معنی فارسی کلمه granda
:
پدربزرگ به معنای پدر مادر یا پدر پدر است.