معنی فارسی grandpa

A1 /ˈɡɹæmpɑː/

پدر پدر یا مادر، معمولاً شخص مسن و محترم در خانواده.

The father of one's father or mother.

noun
معنی(noun):

Grandfather

example
معنی(example):

پدربزرگ من بهترین داستان‌ها را می‌گوید.

مثال:

My grandpa tells the best stories.

معنی(example):

من هر آخر هفته به دیدن پدربزرگم می‌روم.

مثال:

I visit my grandpa every weekend.

معنی فارسی کلمه grandpa

: معنی grandpa به فارسی

پدر پدر یا مادر، معمولاً شخص مسن و محترم در خانواده.