معنی فارسی grank

B1

گرنک، اصطلاحی برای توصیف فردی که ویژگی‌های رهبری و خرد را داراست.

A term describing a person known for wisdom and leadership qualities.

example
معنی(example):

او به عنوان یک گرنک در جامعه محلی شناخته می‌شود.

مثال:

He is known as a grank in the local community.

معنی(example):

در برخی فرهنگ‌ها، گرنک نماد خرد و رهبری است.

مثال:

In some cultures, a grank signifies wisdom and leadership.

معنی فارسی کلمه grank

: معنی grank به فارسی

گرنک، اصطلاحی برای توصیف فردی که ویژگی‌های رهبری و خرد را داراست.