معنی فارسی granulomatous

B2

گرنولوماتوز به نوعی التهاب اطلاق می‌شود که در آن تجمعی از سلول‌های ایمنی به نام گرانولوم شکل می‌گیرد.

Relating to or characterized by the formation of granulomas.

example
معنی(example):

پزشک توضیح داد که شرایط بیمار گرنولوماتوز است.

مثال:

The doctor explained that the patient's condition was granulomatous.

معنی(example):

التهاب گرنولوماتوز می‌تواند به دلیل عفونت‌ها یا بیماری‌های خودایمنی ایجاد شود.

مثال:

Granulomatous inflammation can occur due to infections or autoimmune diseases.

معنی فارسی کلمه granulomatous

: معنی granulomatous به فارسی

گرنولوماتوز به نوعی التهاب اطلاق می‌شود که در آن تجمعی از سلول‌های ایمنی به نام گرانولوم شکل می‌گیرد.