معنی فارسی graphium

B1

گرافیوم، نوعی قلم یا ابزار نوشتاری که در زمان‌های قدیم استفاده می‌شد.

A writing instrument, often used historically, similar to a stylus.

example
معنی(example):

او از یک گرافیوم برای نوشتن یادداشت‌ها در کلاس استفاده کرد.

مثال:

He used a graphium to write notes in class.

معنی(example):

گرافیوم ابزار رایجی در میان نویسندگان باستانی بود.

مثال:

The graphium was a common tool among ancient scribes.

معنی فارسی کلمه graphium

: معنی graphium به فارسی

گرافیوم، نوعی قلم یا ابزار نوشتاری که در زمان‌های قدیم استفاده می‌شد.