معنی فارسی grassman
B1شخصی که در مراقبت از چمن تخصص دارد.
A person who specializes in the care of grass or lawns.
- NOUN
example
معنی(example):
علفزن به خاطر تخصص خود در مراقبت از چمن مشهور بود.
مثال:
The grassman was known for his expertise in lawn care.
معنی(example):
آنها از علفزن خواستند تا به باغشان کمک کند.
مثال:
They sought the grassman to help with their garden.
معنی فارسی کلمه grassman
:
شخصی که در مراقبت از چمن تخصص دارد.