معنی فارسی grassveld

B2

یک اکوسیستم طبیعی شامل علفزار با تنوع زیستی.

An area of land dominated by grasses, typically found in warm climates.

example
معنی(example):

گراسول یک نوع مرتع پایدار است.

مثال:

The grassveld is a type of grassland.

معنی(example):

حیوانات در گراسول چرا می‌کنند.

مثال:

Animals graze in the grassveld.

معنی فارسی کلمه grassveld

: معنی grassveld به فارسی

یک اکوسیستم طبیعی شامل علفزار با تنوع زیستی.