معنی فارسی grassy

B1 /ˈɡɹæsi/

به ویژگی یا حالتی اشاره می‌کند که با چمن پوشیده شده است.

Covered with or resembling grass; green and fresh.

adjective
معنی(adjective):

Covered with grass.

معنی(adjective):

Resembling grass.

example
معنی(example):

میدان پر از چمن و پرپشت بود.

مثال:

The field was grassy and lush.

معنی(example):

ما در تپه‌ای که چمن دار بود، پیک‌نیک برگزار کردیم.

مثال:

We had a picnic on the grassy hill.

معنی فارسی کلمه grassy

: معنی grassy به فارسی

به ویژگی یا حالتی اشاره می‌کند که با چمن پوشیده شده است.