معنی فارسی gratulatorily

B1

به طور تبریکی؛ با لحن یا مضمونی که تبریک می‌گوید.

In a manner that expresses congratulations.

example
معنی(example):

او به صورت تبریکی در طول مراسم صحبت کرد.

مثال:

She spoke gratulatorily during the ceremony.

معنی(example):

او به خبر خوب به صورت تبریکی لبخند زد.

مثال:

He smiled gratulatorily at the good news.

معنی فارسی کلمه gratulatorily

: معنی gratulatorily به فارسی

به طور تبریکی؛ با لحن یا مضمونی که تبریک می‌گوید.