معنی فارسی grav

B1

گرانش، نیرویی که اجسام را به یکدیگر جذب می‌کند، به ویژه زمین به سمت خود جذب می‌کند.

The force that attracts two bodies toward each other, especially the attraction of the Earth.

example
معنی(example):

گرانش زمین بر نحوه اندازه‌گیری وزن تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The grav of the Earth affects how we measure weight.

معنی(example):

فضانوردان در فضا گرانش کمتری را تجربه می‌کنند.

مثال:

Astronauts experience less grav in space.

معنی فارسی کلمه grav

: معنی grav به فارسی

گرانش، نیرویی که اجسام را به یکدیگر جذب می‌کند، به ویژه زمین به سمت خود جذب می‌کند.