معنی فارسی graysby

B1

گریسبی، نوعی از غذا یا ماهی است که در مناطق خاصی تهیه و سرو می‌شود.

A type of dish or fish that is specifically prepared and served, typically enjoyed in certain regions.

example
معنی(example):

سرآشپز یک گریسبی خوشمزه برای شام تهیه کرد.

مثال:

The chef prepared a tasty graysby for dinner.

معنی(example):

ما در رستوران کنار دریا گریسبی خوردیم.

مثال:

We enjoyed graysby at the seaside restaurant.

معنی فارسی کلمه graysby

: معنی graysby به فارسی

گریسبی، نوعی از غذا یا ماهی است که در مناطق خاصی تهیه و سرو می‌شود.