معنی فارسی greably
B1به صورت قابل قبول و خوشایند، به شیوهای که نظر مثبت و دوستانه محسوب شود.
In a pleasant or agreeable manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز دوستانه و قابل قبول بازخورد پروژهاش را پذیرفت.
مثال:
She greably accepted the feedback on her project.
معنی(example):
هوای گرمی که خیلی خوشایند بود، سفر را لذتبخش کرد.
مثال:
The greably warm weather made the trip enjoyable.
معنی فارسی کلمه greably
:به صورت قابل قبول و خوشایند، به شیوهای که نظر مثبت و دوستانه محسوب شود.