معنی فارسی greencard

B2

مدرکی که به مهاجران اجازه می‌دهد به طور قانونی در ایالات متحده زندگی کنند.

A permit that allows immigrants to live and work legally in the United States.

example
معنی(example):

فرایند درخواست کارت سبز می‌تواند طولانی باشد.

مثال:

The greencard application process can be lengthy.

معنی(example):

او پس از ماه‌ها انتظار بالاخره کارت سبز خود را دریافت کرد.

مثال:

She finally received her greencard after months of waiting.

معنی فارسی کلمه greencard

: معنی greencard به فارسی

مدرکی که به مهاجران اجازه می‌دهد به طور قانونی در ایالات متحده زندگی کنند.