معنی فارسی greenthumbed

B2

به فردی اطلاق می‌شود که توانایی خاصی در کاشت و مراقبت از گیاهان دارد.

Having a natural talent or skill for gardening and plant care.

example
معنی(example):

او به دلیل داشتن انگشت سبز شناخته شده است؛ همه گیاهانش رشد می‌کنند.

مثال:

She is known for being greenthumbed; all her plants thrive.

معنی(example):

مادربزرگ من انگشت سبز دارد و باغش زیباست.

مثال:

My grandma is greenthumbed, and her garden is beautiful.

معنی فارسی کلمه greenthumbed

:

به فردی اطلاق می‌شود که توانایی خاصی در کاشت و مراقبت از گیاهان دارد.